به نام چاشنی بخش زبان ها حلاوت سنج معنی در بیان ها
قلمرو فکری:
با نام خداوندی که نامش بر زبان ها جاری است و به کلام انسان، شیرینی می بخشد، سخنم را آغاز می کنم.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
حلاوت |
شیرینی |
حلاوت سنج |
شیرینی بخش |
چاشنی بخش |
آن چه برای اثر بخشی بیشتر کلام به آن اضافه می شود |
بیت ß 1 جمله
مصراع اول ß «سخنم را آغاز می کنم» به قرینۀ معنایی حذف شده
واژۀ چاشنی ß گسترش معنایی
قلمرو ادبی:
زبان و بیان ß قافیه (ها ß ردیف)
زبان ß مجاز از سخن
چاشنی بخش زبان ß حس آمیزی و کنایه از دل پذیر کننده
حلاوت سنج معنی ß حس آمیزی و کنایه از خوشایند کننده
زبان و بیان و معنی ß مراعات نظیر
چاشنی و حلاوت ß مراعات نظیر
تلمیح به آیۀ «عَلَّمَهُ البَیان»
حلاوت سنج معنی ß اضافۀ استعاری (استعاره)
مفهوم بیت:
مصراع اول ß آغاز سخن با نام خداوند
کل بیت ß خداوند به گفتار انسان، ارزش، اعتبار، جذابیت و شیرینی می بخشد
بلند آن سر که او خـواهد بلندش نژند آن دل که او خواهد نژندش
قلمرو فکری:
خداوند هر که را بخواهد، بلندمرتبه و هر که را بخواهد، افسرده و غمگین می سازد.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
نژند |
خوار و زبون، اندوهگین |
«ــَـش» در هر دو مصراع ß نقش مفعول دارد
بیت ß 4جمله به شیوۀ بلاغی
فعل «است» در مصراع اول و دوم به قرینۀ معنایی حذف شده است
بلند ß نقش مسند
نژند ß نقش مسند
سر ß نقش نهاد
دل ß نقش نهاد
او ß نقش نهاد
قلمرو ادبی:
بلند و نژند ß قافیه (ــَـش ß ردیف)
بلند و نژند ß آرایۀ تکرار
سر و دل ß مجاز از شخص
واج آرایی حرف «ن»
سر و دل ß مراعات نظیر
بلند و نژند ß تضاد
کل بیت ß تلمیح به آیۀ «تُعِزُّ مَن تَشاء و تُذِلُّ مَن تَشاء»
بلندیِ سر ß کنایه از عزّت و افتخار
مفهوم بیت:
عزّت و ذلّت دست خداوند است
همه کاره بودن خداوند
در نابسته احسـان گشـاده سـت به هر کس آنچه میبایست داده ست
قلمرو فکری:
درِ احسان و بخشش خداوند بر روی همه باز است و به هر کس آن مقدار که شایسته و لازم است، عطا کرده است.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
احسان |
نیکی کردن، بخشش |
می بایست |
لازم و ضروری بود |
نابسته و گشاده ß رابطۀ ترادف
بیت ß 3 جملۀ عادی
قلمرو ادبی:
گشاده و داده ß قافیه (ــَـست ß ردیف)
در و گشودن ß تناسب
درِ احسان ß اضافۀ استعاری (استعاره)
کل بیت ß تلمیح به آیۀ «اِنَّ اللهَ یَرزُقُ مَن یَشاءُ بِغَیرِ حِسابِ»
گشاده بودن درِ احسان ß کنایه از بخشش بی نهایت خداوند
واج آرایی حرف «س»
مفهوم بیت:
بخشندگی و کرم الهی
بخشش عام خداوند
فراگیری نیکی و نعمت خداوند
به ترتیبی نهاده وضع عالم که نی یک موی باشد بیش و نی کم
قلمرو فکری:
خداوند، جهان را به گونه ای آفریده که همه چیز در مکان و اندازۀ خود است؛ هیچ چیز کم یا زیاد خلق نشده است.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
وضع |
وضعیت، حالت |
نی |
نه (حرف تسویه) |
بیت ß 3 جمله
نهاد جملۀ اول و فعل جملۀ سوم ß حذف به قرینۀ لفظی
قلمرو ادبی:
عالم و کم ß قافیه
بیش و کم ß تضاد
یک موی ß کنایه از بسیار اندک
نی ß آرایۀ تکرار
کل بیت ß تلمیح به آیۀ «اَلّذی اَحسَنَ کُلَّ شَیءِ خَلَقَه»
مفهوم بیت:
نظام احسن خلقت
هیچ عیب و نقصی در خلقت نیست
وجود حکمت الهی در آفرینش
اگر لطفش قرین حال گردد همه ادبارها اقبال گردد
قلمرو فکری:
اگر لطف و محبّت خداوند همراه انسان گردد، همۀ بدبختی هایش به خوشبختی تبدیل می شود.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
قرین |
همراه |
اقبال |
خوشبختی، سعادت |
ادبار |
بدبختی، سیه روزی؛ متضادّ اقبال |
بیت ß 2 جمله
قرین ß نقش مسند
اقبال ß نقش مسند
قلمرو ادبی:
حال و اقبال ß قافیه (گردد ß ردیف)
ادبار و اقبال ß تضاد
لطف قرین حال گردد ß تشخیص و استعاره
مفهوم بیت:
لطف خداوند سبب خوشبختی و سعادت می شود
وگــر توفیق او یک سو نهد پای نه از تدبیر کار آید نه از رای
قلمرو فکری:
اگر لطف خداوند شامل حال بنده اش نشود، دیگر از دست عقل و اندیشه کاری برنمی آید و انسان ناتوان می شود.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
توفیق |
آن است که خداوند، اسباب را موافق خواهش بنده، مهیّا کند تا خواهش او به نتیجه برسد؛ سازگار گردانیدن |
بیت ß 3 جمله
تدبیر و رای ß رابطۀ ترادف
فعل «آید» در جملۀ پایانی به قرینۀ لفظی حذف شده است
قلمرو ادبی:
پای و رای ß قافیه
پای نهادن توفیق ß تشخیص و استعاره
پای و رای ß جناس ناقص اختلافی
رای و تدبیر ß تناسب
نَه ß آرایۀ تکرار
پای به یک سو نهادن ß کنایه از همراه نبودن و کناره گیری کردن
مفهوم بیت:
عجز و ناتوانی عقل
برتری خواست و توفیق الهی بر همه چیز
خرد را گر نبخشد روشنایی بماند تا ابد در تیــره رایـی
قلمرو فکری:
اگر خداوند عقل را هدایت نکند و روشنایی نبخشد، تا ابد در جهل و نادانی خواهد بود.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
تیره رایی |
بد اندیشی، گمراهی |
خرد را ß نقش متمم(به خرد)ـ
بیت ß 2 جمله
روشنایی ß مفعول
ابد ß نقش قید
قلمرو ادبی:
روشنایی و تیره رایی ß قافیه
روشنایی و تیره رایی ß تضاد
خرد و رای ß مراعات نظیر
روشنایی بخشیدن ß کنایه از هدایت کردن
روشنایی ß استعاره از آگاهی
تیره رایی ß کنایه از گمراهی
روشناییِ عقل ß حس آمیزی
تیره بودنِ رای ß حس آمیزی
خرد ß مجاز از انسان
کل بیت ß تلمیح به آیۀ «یَخرِجونَهُم مِنَ الظُّلُماتِ اِلی النّور»
مفهوم بیت:
اگر خداوند عقل را هدایت نکند و روشنایی نبخشد، تا ابد در جهل و نادانی خواهد بود
کمال عقل آن باشد در این راه که گوید نیستم از هـیچ آگاه
قلمرو فکری:
زمانی عقل در راه شناخت و معرفت به کمال می رسد که به نادانی و ناآگاهی خود اعتراف کند.
قلمرو ادبی:
عقل بگوید ß تشخیص و استعاره
کمال عقل بگوید آگاه نیستم ß تناقض
این راه ß استعاره از شناخت و معرفت
مفهوم بیت:
عقل و خرد انسان بدون بصیرت الهی، تیره و ناتوان است